1 تمایل به تغییر : مدیران جوانتر تغییر را آسانتر میپذیرفتند. آنها بهراحتی ایدههای جدید خود را با دیگران در میان میگذاشتند. آنها از ایجاد تغییرات بزرگ هراسی نداشتند. کمتجربگی آنها باعث میشد تا نسبت به تغییرات خوشبین باشند و به راحتی پذیرای هر گونه تغییری باشند. فرآیند تغییر از نگاه مدیران جوان، فرآیند دشواری نبود. هر کجا صحبتی از تغییرات اساسی بود، این جوانترها بودند که داوطلب میشدند و در صف اول میایستادند.
2 رفتارهای الهامبخش و تاثیرگذار : مدیران جوان میدانستند که چگونه به سایرین انرژی بدهند یا آنها را برای رسیدن به اهداف ترغیب کنند. در مقایسه با رهبران با تجربهتر، این رهبران جوان توانایی بیشتری در تشویق کارکنان به تلاش و کوشش داشتند. استراتژی این رهبران جوان استراتژی «کشیدن» است در حالی که رهبران میانسال معمولا روش سنتی «هل دادن» را به کار میگیرند (در تئوری مدیریتی Pull and Push Leadership، کشیدن به معنای ترغیب و تشویق کارکنان است و هل دادن به معنای دستور دادن به آنها).
3 پذیرای بازخورد : مدیران جوان به راحتی پذیرای هرگونه بازخوردی بودند. آنها مکررا درباره عملکرد خود سوال میکردند و همواره به دنبال راهی برای درک و دریافت بازخوردها و بهکارگیری آنها در جهت بهبود عملکرد خود بودند. برعکس، مدیران میانسال تمایل چندانی به دریافت بازخورد از سوی همکاران خود نداشتند و بازخوردهای همکاران خود را بیجواب میگذاشتند.
4 پیشرفت دائمی : مدیران جوان تازه در ابتدای راه هستند و سرمایه و پیشینهای در گذشته ندارند. شاید به همین علت است که تمایل مدیران جوان مورد بررسی ما برای رفع چالشهای حال حاضر بیشتر بود. آنها همواره به دنبال روشهایی خلاقانه بودند تا کارها را به شکلی موثرتر و با کیفیتتر به انجام برسانند.
5 تمرکز بر اهداف : مدیران جوان برای رسیدن به اهداف از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. آنها موفقیت را یک «لازمه» میدانند و تمام انرژی خود را صرف رسیدن به اهدافشان میکنند. مدیران جوان به موفقیت نیاز دارند. بر عکس، وقتی کسی سالها در یک سازمان فعالیت کرده باشد، تمایل او به حفظ وضعیت موجود بیشتر است. از نظر چنین فردی همه چیز در بهترین شکل ممکن قرار دارد و نیازی به تلاش بیشتر نیست.
6 اهداف بلند پروازانه : رهبران جوان مورد مطالعه ما اهداف بزرگی در سر داشتند. برخی از مدیران باتجربهتر اما، ترجیح میدهند اهدافی را انتخاب کنند که نیل به آنها آسان و ریسک آنها کمتر باشد.
-- نیروهای قدیمی نهایتا یک روز سازمان را ترک میکنند و این جوانترها هستند که میتوانند جای خالی آنها را پر کنند. درک پتانسیلهای این افراد و سرمایهگذاری روی آنها فرصت بزرگی است برای ارتقا عملکرد و بازدهی سازمانها.
--گرچه این مدیران جوان با چالشهایی روبهرو هستند که رفع آنها نیازمند تلاش و تقویت مهارتهای مدیریتی است اما فراموش نکنید که یک مدیر جوان به منزله یک سرمایه ارزشمند است. به اطراف خود نگاه کنید. شاید یکی از همین سرمایههای کشف نشده در سازمان شما مشغول به کار باشد.